Web Analytics Made Easy - Statcounter

قدیمی‌ترین کاشی‌های موجود در حرم رضوی، احتمالاً مربوط به اواخر دوره سلجوقی و اوایل دوره خوارزمشاهی است که ما آن‌ها را با عنوان «کاشی‌های سنجری» می‌شناسیم. خوشبختانه هنوز هم نمونه‌هایی از این کاشی‌های زرین‌فام در اطراف روضه منوره حرم رضوی، چشم‌نوازی می‌کند و ما هم به فراخور موضوعات گوناگون، اشاراتی به تاریخ کاشی‌کاری در حرم رضوی و پیشینه «کاشی‌های سنجری» داشته‌ایم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما نکته‌ای که شاید کمتر به آن توجه می‌کنیم، این است که کاشی‌های قدیمی نصب شده در حرم رضوی (منظور کاشی‌هایی با قدمت چند قرن است)، ساخت شهر مشهد نیست و عمدتاً در شهرهای ایرانِ مرکزی مانند کاشان یا اصفهان ساخته و به مشهد حمل شده ‌است. چنان ‌که می‌دانید، همین کاشی‌های سنجری با قدمتی حدوداً ۸۰۰ ساله، ساخت کارگاه مشهور کاشی‌پزی کاشان بود و احتمالاً به سفارش یکی از بانوان وابسته به دربار سلجوقی ساخته و به مشهد حمل و در روضه منوره نصب شده است. معنای این اقدام، رایج نبودن استفاده از کاشی در تزئینات بناهای مشهد است؛ یعنی هنوز در شهر مشهد دوره سلجوقی و اطراف آن، اقبالی برای خرید و نصب کاشی در بناها، به آن شکل وجود نداشت و تأسیس کارگاه‌های کاشی‌پزی بصرفه نبود.

ورود مشهد به عصر کاشی‌سازی
اما با رونق عمرانی مشهد در دوره تیموری به ویژه در عهد شاهرخ و ساخت و سازهایی که با همت گوهرشاد خاتون صورت گرفت، استفاده از کاشی در مشهد عمومیت یافت و با استفاده از آن در بنای بزرگ و عظیمی مانند مسجد گوهرشاد و نیز تزئین رواق‌های بزرگی مانند دارالسیاده با این هنر چشمنواز، به تدریج اقبال عمومی برای کاربرد کاشی بیشتر شد (نمونه این اقبال را می‌توان در کاشی‌های منحصر به فرد مسجد ۷۲ تن که در واقع مقبره یکی از سرداران عصر تیموری است، مشاهده کرد). به همین دلیل، از این دوره به بعد و به احتمال زیاد، شاهد شکل گرفتن کارگاه‌های کاشی‌پزی در مشهد و اطراف آن هستیم. کارگاه‌هایی که تولیدات متنوعی داشتند و حتی در برخی از آن‌ها، کاشی‌هایی با ابعاد کوچک و قابل حمل ساخته می‌شد که زائران آن‌ها را خریداری می‌کردند و به یادگار به دیار خود می‌بردند و بر سردر خانه یا مساجد و مکان‌های دیگر، از باب تیمن و تبرک نصب می‌کردند. تولیدات کارگاه‌های کاشی‌پزی در حجره‌های کاشی‌فروشی اطراف حرم عرضه می‌شد که خوشبختانه رد و نشان فعالیت آن‌ها در مجموعه سندها و مدرک‌هایی که در مرکز اسناد آستان ‌قدس رضوی نگهداری می‌شود، وجود دارد؛ اسنادی که ثابت می‌کند مغازه‌های کاشی‌فروشی، دست‌کم در دوره صفویه و اوج رونق این هنر در ایران، به تعداد معتنابهی در مشهد و به ویژه در اطراف حرم رضوی وجود داشته‌ است.

بازخوانی محتوای یک سند قدیمی
سندی که امروز با هم مرور خواهیم کرد، مربوط به هفتم شعبان سال ۱۰۳۷قمری / ۲۴ فروردین ۱۰۰۷شمسی و اواخر دوره شاه‌عباس یکم صفوی است. این سند با شماره ۳۱۸۹۶/۲ در مرکز اسناد آستان ‌قدس رضوی نگهداری می‌شود و مربوط به تبدیل کاربری یک مغازه کفش‌دوزی به کاشی‌فروشی است: «دکان خفافی (کفش‌دوزی) واقع در مسجد جامع که امام‌ویردی تمسک (درخواست) داده که دکان کاشی‌فروشی کند، به موجب تمسک به تاریخ شهر (ماه) شعبان‌المعظم سنه (سال) و شرح شرط‌نامچه آن ‌که قرار اجاره و مقاطعه دکان خفافی واقع در سمت راست بازارچه مسجد جامع محدود است به حدود معیّنه از ابتداء ۷ شهر شعبان‌المعظم لغایت یک سال شمسی کامل به مبلغ نُه هزار و ششصد دینار رایج عراق که به اجاره و مقاطعه گرفته ...». منظور از بازارچه مسجد جامع، بازاری است که در ضلع غربی مسجد جامع گوهرشاد قرار داشت و بخشی از بازار بزرگ مشهد بود؛ بازاری که از محله سرشور آغاز می‌شد و پس از پیچ و خم‌های بسیار، به غرب صحن عتیق می‌رسید و از آنجا نیز به سوی بازار سنگتراشان قدیم، در مجاورت قبرستان قتلگاه و ضلع شمال غربی این صحن امتداد داشت. گزارش سند مذکور درباره علاقه «امام ویردی» (یا شاید امام‌وردی) برای تبدیل مغازه‌ای که سرقفلی آن برای کفش‌دوزی بوده ‌است به مغازه کاشی‌فروشی، نشان از رونق این هنر در آن روزگار و طالبان و خریداران کاشی‌هایی است که در مشهد و نواحی همجوار آن تولید می‌شد و از این نظر می‌تواند بیانگر گسترش فن کاشی‌پزی در مشهد عهد صفویه باشد.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: کاشی فروشی مسجد جامع حرم رضوی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۱۲۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد

ایسنا/گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمی‌گردد. در دوره‌های مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینه‌ساز رقابت‌های مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم می‌شود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول می‌کند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن می‌رود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.

صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیله‌های  ابریشم را از هم باز کرده و  با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل می‌کند؛ از خاطراتش می‌گوید:« جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیله‌ها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیله‌های نُخاله را می‌رشتیم، پیله‌های خوب را می‌فروختیم.

پدر من، چهار تل‌انبار نوغان ( سازه‌های مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده می‌شد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تل‌انبار خرج یک عروسی را درمی‌آورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته می‌شد، با نردبان از تل‌انبار بالا می‌رفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرم‌ها برگ توت می‌دادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس می‌رفتیم بالای تل‌انبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. بعد از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تل‌انبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تل‌انبار) داشتیم.

همه خواهر و برادرها از صبح زود می‌رفتیم برای جمع کردن و پختن پیله‌ها. اگر دیر می‌جنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ می‌کرد، باید سریع پیله را می‌انداختیم در آب جوش و نخ می‌گرفتیم. هرکدام خوب بود، می‌فروختیم و هر پیله‌ای  که ضعیف‌تر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ می‌رشتیم. با این نخ لباس می‌بافتیم، چادرشب می‌بافتیم برای دوخت خیاطی استفاده می‌کردیم. خلاصه نوغانداری همه‌اش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »

نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار  می‌گذار و می‌گوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری می‌گذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم.  گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ  می‌گرفتند.»

از میان باغ توت به سمت تل‌انبار می‌رویم و او شیوه نوغانداری را توضیح می‌دهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را به صورت جعبه‌ای از اداره نوغان می‌خریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم می‌کنیم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون می‌آیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع می‌کنیم. ۱۰ روز بعد کرم‌ها را می‌آوریم روی تل‌انبار؛ تل‌انبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این، برگ توت خوردن بیشتر می‌شود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.

خواب اول بعد از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ می‌خورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمی‌خورد. ما می‌گوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل می‌دهد که ما نوغاندارها می‌فهمیم. دوباره برگ دادن را شروع می‌کنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز می‌خورد ۴۸ساعت می‌خوابد. بعد از خواب سوم، روی تل‌انبار گیاهان کرف می‌ریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را به برگ‌های کرف مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر می‌کنیم، سپس کج‌چینی شروع می‌شود و پیله‌ها را پخته و نخ می‌گیریم. قبلا تخم ژاپنی، کره‌ای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع می‌شد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم تولید شده هم پایین می‌آید. »

بر اساس منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمی‌گردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دوره‌های مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینه‌ساز رقابت‌های مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم می‌شود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران می‌شوند و ابریشم گیلان مهمترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا می‌کرد.

سود حاصل از تجارت ابریشم، مهمترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان می‌شود. به نحوی که تا پیش از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره می‌شد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوب‌های داخلی، تولید ابریشم نیز دچار افول می‌شود. در دوره قاجار، بیماری موسوم به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاست‌های استعماری، باعث رکود نوغانداری در گیلان می‌شود.

از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش برای استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری آغاز می‌شود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، تعدادی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول می‌شوند. در گیلان نیز مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشم‌کشی امین‌الضرب در رشت راه‌اندازی می‌شود. این تلاش‌ها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم نیز تاثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامه‌های آموزشی نخستین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»

مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری می‌گیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از سوی دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغ‌های توت و مزارع پرورش کرم ابریشم انجام می‌شود. این روند تا  دهه ۷۰ ادامه می‌یابد اما عوامل متعددی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصی‌سازی کارخانه‌های ابریشم کشی، عدم حمایت از بومی‌سازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را می‌شکند.

برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغ‌های توتی که در سفرنامه‌های دوره قاجار توصیف شده، شگفت‌آور است. به عنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) درباره ابریشم گیلان می‌نویسد:« همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمت‌های سوریه و ترکیه صادر می‌شود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامه‌اش می‌نویسد:« در طول کرانه دریای کاسپین شهرهای بسیاری را دیده‌ام که بهترین پارچه ابریشمی را می‌بافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و می‌نویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو می‌شود، عایدی فراهم می‌کند.»

از این دست گزارش‌ها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) سخت است تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر!  ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید می‌شد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)

 زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده می‌شد و شهرستان‌های لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان  لنگرود در دهه‌های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و پس از آن شهرهای لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)

در حال حاضر نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه می‌دهد و معدود نوغانداران، با تل‌انبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری می‌کنند. افول نوغاندرای نیاز به آمار و ارقام ندارد و از ویرانه‌های کارخانه ابریشم‌کشی شادروان امین‌الضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشم‌کشی تعطیل شده موسوم به «فلاطوری» لاهیجان - که توسط یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعه‌سرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.

ساختمان مخروبه کارخانه ابریشم‌کشی امین‌الضرب در شهر رشت

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • شرحی بر قدیمی‌ترین فهرست‌نامه‌های کتابخانه آستان قدس رضوی/خدمتی به گذشته، امروز و آینده
  • بازدید ۷۰ هزار نفر از موزه‌ های حرم مطهر رضوی
  • ۷۰ هزار نفر از موزه‌های حرم مطهر رضوی دیدن کردند
  • فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد
  • «گزیده نفایس مطبوعات ایران»، پیش روی مخاطبان در کتابخانه مرکزی رضوی
  • دسترسی به ۲۵۰ هزار منبع مطالعاتی در کتابخانه تخصصی اهل بیت (ع) آستان قدس رضوی
  • دشمن در جنگ نرم به دنبال سلب هویت و معنویت ماست
  • دومین نشست کارگروه ملی امام رضا (ع) برگزار شد
  • نام ماندگار معمارباشی‌ها بر آستان زرافشان جانان
  • دومین نشست کارگروه ملی امام رضا(ع) برگزار شد